۶×۵. شماره‌یِ گروهی

شماره‌یِ گروهی بندی صفتی‌ست که شمارِ پدیده‌هایِ درونِ مجموعه‌ای را خاطرنشان می‌سازد.

در زبانِ پارسی، الگوهایِ زیر برایِ ساختنِ شماره‌هایِ گروهی به کار می‌روند:

  • با افزودنِ پس‌وندِ /-gɒn/ یا /-gɒnæ/ به شماره‌هایِ ساده (نگاه کنید به جستارِ ۲۰×ت.):

    کوه‌کوبان را یکان اندر کشیده زیرِ داغ

    بادپایان را دوگان اندر کمند افکنـده خوار

    فرّخیِ سیستانی (سده‌یِ چهارم و پنجم خورشیدی)

    زِ هر سو گوان سر بر افراختند

    یکان و دوگانـه همی تاختند

    فردوسی (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

    هر شبی پنجگان و ششگان همی کشتی

    از دفترِ «ترجمه‌یِ تفسیرِ تبری» (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

    این جا همی یکان و دوگان قرمطی کشد

    زینان به ری هزار بیاید به یک زمان

    فرّخیِ سیستانی (سده‌یِ چهارم و پنجم خورشیدی)

    پس یوسف ایشان را می‌خرید یگـان و دوگان.

    از دفترِ «ترجمه‌یِ تفسیرِ تبری» (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

    سوگند چون خوری به طلاقِ سه‌گانه خور!

    تا من شوم حلال‌گرِ آن مطلّقه

    سوزنیِ سمرقندی (سده‌یِ ششم خورشیدی)

    این مرد در همه‌یِ انواعِ هنر یگانه‌یِ روزگار بود.

    ابوالفضلِ بیهقی (سده‌یِ چهارم و پنجم خورشیدی)

    از اینان یکی سر برنمی‌دارد که دوگانـه‌ای بگزارد.

    سعدی (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

    از آن سدگانه یکی زنگی بجسته بود.

    نظامیِ گنجه‌ای (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

    ساختارِ وندیِ جداگانه /ʤodɒgɒnæ/ (از صفتِ جدا /ʤodɒ/) نیز در زبانِ پارسی شماره‌یِ گروهی به شمار می‌رود:

    رنگِ هر گنبدی جداگانه

    خوش‌تر از رنگِ سد صنم‌خانه

    نظامیِ گنجه‌ای (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

  • با هم‌نشانیِ زنجیره‌ایِ شماره‌هایِ آمارشی با خودشان: یک‌یک /jek-jek/، یکی‌یکی /jek-i-jek-i/، دو تا-دو تا /do tɒ-do tɒ/

    این زمان پنج‌پنج /pænʤ-pænʤ/ می‌گیرد

    چون شده عابد و مسلمانا

    عبیدِ زاکانی (سده‌یِ هشتم خورشیدی)

    شکرها را سه کیلو-سه کیلو بسته‌بندی کرد.

    تک‌تک /tæk-tæk/ را نیز از این دست می‌دانیم:

    تک‌تکِ شما را می‌شناسم.

  • با افزودنِ پس‌وندِ /-gɒn/ به شماره‌هایِ ساده (نگاه کنید به جستارِ ۲۰×ت.) و هم‌نشانیِ زنجیره‌ایِ این ساختارهایِ وندیِ با خودشان:

    ای کاشکی که هر مو گردد زبان مرا

    تا مدحِ تو طلب کنمی از یکان‌یکان /jekɒn-jekɒn/

    فرّخیِ سیستانی (سده‌یِ چهارم و پنجم خورشیدی)

    زِ قلعه‌هایِ دگر گر یکان‌یکان /jekɒn-jekɒn/ گویم

    شود دراز و نیاید به عمرِ نوح به سر

    عنصریِ بلخی (سده‌یِ چهارم و پنجم خورشیدی)

    و سی هزار سوار با او جمـع شدند، پانسدگان‌پانسدگان /pɒnsædgɒn-pɒnsædgɒn/ به ناحیت‌ها همی فرستاد.

    از دفترِ «تاریخِ سیستان» (سده‌یِ پنجم خورشیدی)

    گردون هزارگان ستد از من به جور و قهر

    هرچ آن که‌از اوی یافته بودم یکان‌یکان /jekɒn-jekɒn/

    مسعودِ سعدِ سلمان (سده‌یِ پنجم و ششم خورشیدی)

    و مردمانِ لشکر و مهتران یکان‌یکان /jekɒn-jekɒn/ و دوگان به زینهار می‌آمدند.

    از دفترِ «ترجمه‌یِ تفسیرِ تبری» (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

  • اگر شماره‌یِ گروهی را با شماره‌یِ یگان‌دار با شماره‌یِ ساده‌یِ /jek/ بسازیم، می‌توان این شماره‌یِ ساده را افکند: نفرنفر /næfær-næfær/، سبدسبد /sæbæd-sæbæd/

    ده جلد کتابِ شما را جلدجلد خواندم، ولی متوجّه نشدم که شما چه برداشتی از واژه‌یِ مذهب دارید.

  • از بندهایِ آمارشی‌ای که شماره‌یِ ساده‌یِ /jek/ دارند نیز می‌توان با افکندنِ این شماره‌یِ ساده شماره‌یِ گروهی ساخت:

    حرف‌حرفِ /hærf-hærf/ گفته‌های‌ش را از بر دارم.

    بنـد‌بنـدِ /bænd-bænd/ وجودِ من دیدارِ او را می‌طلبد.

  • با آوردنِ شماره‌یِ آمارشیِ دوم به عنوانِ قیدِ جهت به چهره‌یِ بندِ برنهشتی با پیش‌نهشتِ /bæ/ و ساختنِ بندی هم‌پایه با شماره‌یِ آمارشیِ نخست (نگاه کنید به جستارِ ۱۵×۴×پ.): گام به گام /gɒm bæ gɒm/

    دو دقیقه به دو دقیقه /do dæɣiɣe bæ do dæɣiɣe/ فشارِ خونِ او را انـدازه می‌گیرند.

    کیلومتر به کیلومتر /kilumetr bæ kilumetr/ کنارِ جاده مسافت‌نما گذاشته بودند.

دیدگاهتان را بنویسید