۱۰×۱. پیوندِ وصفی

در پیوندِ وصفی، پیوسته هسته را وصف می‌کند (مقایسه کنید با هم‌نشانیِ وصفی).

بندِ پیوندیِ وصفی و هسته‌اش بیشتر بندِ اسمی هستند، در حالی که پیوسته بیشتر بندی صفتی می‌باشد:

Qualitative_PA

بدخو نشده‌ستی تو، گر زآن که نکردی‌مان

با خویِ بد از اوّل چندان‌ت خریداری

منوچهریِ دامغانی (سده‌یِ پنجم خورشیدی)

جستارها

آ. جمع‌بستنِ بندِ پیوندیِ وصفی

برای جمع‌بستنِ بندهایِ پیوندیِ وصفی دو راه هست:

  1. هسته‌یِ پیوند را جمع ببندیم (نگاه کنید به جستارِ ۱۰×۲×آ.، ۱۰×۳. و ۱۰×۴×آ.):
    مفرد جمع
    پسرِ خوب /pesær-e xub/ پسرهایِ خوب /pesærhɒ-je xub/
    پسرانِ خوب /pesærɒn-e xub/
    مدادِ سیاه /medɒd-e siɒh/ مدادهایِ سیاه /medɒdhɒ-e siɒh/

    سازِ سفرم هست و نوایِ حضرم هست

    اسبانِ سبک‌بار و ستورانِ گران‌بار

    فرّخیِ سیستانی (سده‌یِ چهارم و پنجم خورشیدی)

    ای عجب دل‌تان بنگرفت و نشد جان‌تان ملول

    زین هواهایِ عفن، وین آب‌هایِ ناگوار

    جمال‌الدّینِ اصفهانی (سده‌یِ ششم خورشیدی)

  2. پیوند را با ساختِ بی‌میانجی (= بی میانجیِ پی‌بستِ /-e/) به کار ببریم و پس‌وندِ /-hɒ/ را به پایانِ بندِ پیوندی بیافزاییم (نگاه کنید به جستارِ ۱۰×۲×آ.):
    مفرد جمع
    پسرِ خوب /pesær-e xub/ پسر خوب‌ها /pesær xubhɒ/
    مدادِ سیاه /medɒd-e siɒh/ مداد سیاه‌ها /medɒd siɒhhɒ/

    با دختر رخت‌شورهایِ فرنگی لاس زده بود.

    صادقِ هدایت (سده‌یِ سیزدهم و چهاردهم خورشیدی)

ب. نمودِ شناختیِ بندِ پیوندیِ وصفی

نمودِ شناختیِ بندِ پیوندیِ وصفی مطابق با نمودِ شناختیِ هسته‌اش می باشد (نگاه کنید به جستارِ ۱۰×۲×ب.).

بندهایِ پیوندیِ وصفی به سه گونه پردازه‌یِ شناختیِ /-i/ می‌گیرند:

  1. پردازه‌یِ شناختیِ /-i/ را به پایانِ بندِ پیوندی بیافزاییم (نگاه کنید به جستارِ ۱۰×۲×ب. و ۱۰×۴×ب.):
    بی پردازه‌یِ شناختیِ /-i/ با پردازه‌یِ شناختیِ /-i/
    مردِ دانا /mærd-e dɒnɒ/ مردِ دانایی /mærd-e dɒnɒ-i/
    شاهِ دادگر /ʃɒh-e dɒdgær/ شاهِ دادگری /ʃɒh-e dɒdgær-i/

    یک زمینِ خرّمی با عرض و طول

    اندر او بس نعمت و چندین اکول

    مولوی (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

    مزدکیان بر خلافِ آن چه معروف شده زندگیِ زاهدانه‌ای داشته‌اند.

    محمّدعلیِ اسلامیِ ندوشن (سده‌یِ چهاردهم خورشیدی)

    حاجی به آن دنیا اعتقادِ محکمی نداشت.

    صادقِ هدایت (سده‌یِ سیزدهم و چهاردهم خورشیدی)

  2. پیوند را با ساختِ بی‌میانجی (= بی میانجیِ پی‌بستِ /-e/) به کار ببریم و پردازه‌یِ شناختیِ /-i/ را به هسته‌یِ پیوند بیافزاییم:
    بی پردازه‌یِ شناختیِ /-i/ با پردازه‌یِ شناختیِ /-i/
    مردِ دانا /mærd-e dɒnɒ/ مردی دانا /mærd-i dɒnɒ/
    شاهِ دادگر /ʃɒh-e dɒdgær/ شاهی دادگر /ʃɒh-i dɒdgær/

    از ایوانِ گشتاسپ تا پیشِ کاخ

    درختی گشن‌بیخ و بسیارشاخ

    دقیقی (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

    اگر بندِ پیوندی درست پیش از گزاره بیاید، می‌توان پیوسته را پس از گزاره آورد (نگاه کنید به جستارِ ۱۵×ت. برون‌گسست):

    مردی دیدم غول‌پیکر. (= مردی غول‌پیکر دیدم.)

    فلکِ گردان شیری‌ست رباینده

    که همی هر شب زی ما به شکار آید

    ناصرخسرو (سده‌یِ چهارم و پنجم خورشیدی)

    دیگر روز باری داد سخت باشکوه.

    ابوالفضلِ بیهقی (سده‌یِ چهارم و پنجم خورشیدی)

    تا جایی که حتّا هنگامی که پیوسته بندی هم‌پایه باشد، تنها هم‌وندِ نخستین‌ش را پیش از گزاره می‌آورند:

    گلستان از لحاظِ نویسندگی اثری ممتاز‌ست و قابلِ توجّه.

    غلام‌حسینِ یوسفی (سده‌یِ چهاردهم خورشیدی)

  3. در گویش‌هایِ کهن، می‌توان پیوند را با ساختِ بی‌میانجی (= بی میانجیِ پی‌بستِ /-e/) آورد و پردازه‌یِ شناختیِ /-i/ را هم به هسته‌یِ پیوند و هم به خودِ بندِ پیوندی افزود:
    بی پردازه‌یِ شناختیِ /-i/ با پردازه‌یِ شناختیِ /-i/
    مردِ دانا /mærd-e dɒnɒ/ مردی دانایی /mærd-i dɒnɒ-i/
    شاهِ دادگر /ʃɒh-e dɒdgær/ شاهی دادگری /ʃɒh-i dɒdgær-i/

    دید شخصی فاضلی، پرمایه‌ای

    آفتابی در میانِ سایه‌ای

    مولوی (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)


پردازه‌یِ شناختیِ /-e/ را باید در پایانِ بندِ پیوندیِ وصفی آورد. در این حالت بندِ پیوندی با ساختِ بی‌میانجی (= بی میانجیِ پی‌بستِ /-e/) به کار می‌رود (نگاه کنید به جستارِ ۱۰×۲×ب.):

بی پردازه‌یِ شناختیِ /-e/ با پردازه‌یِ شناختیِ /-e/
مردِ دانا /mærd-e dɒnɒ/ مرد داناهه /mærd dɒnɒ-he/
شاهِ دادگر /ʃɒh-e dɒdgær/ شاه دادگره /ʃɒh dɒdgær-e/

این دختر کولیه از بس حرام‌زاده بود می‌دید این دختره می‌رود تویِ اتاق و در را به رویِ خودش چفت می‌کند.

صادقِ هدایت (سده‌یِ سیزدهم و چهاردهم خورشیدی)

پ. گونه‌هایِ ویژه‌یِ پیوندی وصفی

  1. برایِ پافشاری می‌توان یک بندِ صفتی را به خودش پیوند داد. چنین بندهایِ پیوندیِ وصفی‌ای هم بندِ صفتی هستند:

    خوبِ خوب /xub-e xub/

    معلـوم شود چو پرده‌ها بر دارند

    که‌از کویِ تو دورِ دورِ دور /dur-e dur-e dur/ افتادند

    خیّامِ نیشابوری (سده‌یِ پنجم و ششم خورشیدی)

  2. بندهایِ پیش‌نهشتی می‌توانند در زبانِ پارسی به کنش‌ها بپیوندند (نگاه کنید به جستارِ ۳×ت×آ×ب): عشقِ به میهن /eʃq-e be mihæn/، رفتنِ از تهران /ræftæn-e æz tehrɒn/
  3. نام‌هایِ خانوادگی را با پیوندِ وصفی به نام‌ها می‌پیوندانیم (نگاه کنید به جستارِ ۱۰×۳.): فریبرزِ محمودی /færiborz-e mæhmudi/، مریمِ مهدوی /mærjæm-e mæhdævi/

    بیشترِ نام‌هایِ خانوادگی در پارسی بندِ صفتی هستند. گاهی هم به نام‌هایِ خانوادگی‌ای بر می‌خوریم که بندِ اسمی باشند: سپهرِ کلهر /sepehr-e kælhor/، نسرینِ جم /næsrin-e ʤæm/

    اگر نامی به واکه‌یِ /ɒ/ پایان بیابد، می‌توان برایِ پیوند ساختِ بی‌میانجی نیز به کار برد: نیکا وکیلی /nikɒ vækili/، رضا کریمی /rezɒ kærimi/

ت. پیوندِ وصفیِ برون‌گرا

بندِ پیوندیِ وصفی هنگامی برون‌گرا‌ست که نه هسته مرجعِ بندِ پیوندی باشد و نه پیوسته. چنین بندهایِ پیوندی‌ای همواره بندِ صفتی هستند:

راه درازست و ما پایِ پیاده.

از خوش‌حالی پایِ برهنـه دوید دمِ در.

دوست ندارم سرِ برهنـه جلویِ کسی بیایم.

پدرم دستِ پر از دفتر باز گشت.

دیدگاهتان را بنویسید