۱۲×۳. بنِ اسمی

بنِ اسمی بنی‌ست که از دگردیسیِ واکه‌ای (گردشِ واکه‌هایِ هند و اروپاییِ) برخی از ریشه‌هایِ فعل یا بن‌هایِ حال به دست می‌آید (نگاه کنید به جستارِ ۱×ث×آ.). این بن‌ها به عنوانِ سازه‌یِ بندِ فعلی به کار نمی‌روند، ولی در زبانِ پارسی در ساختارِ بندهایِ اسمی و صفتی به چشم می‌خورند.

جستارها

آ. ساختار

  1. دگردیسیِ رشته‌هایِ واجیِ /ær/ و /or/ به /ɒr/ در برساختنِ بنِ اسمی از ریشه‌یِ فعل:

    /kær/کار /kɒr/

    /bor/بار /bɒr/

    /xor/خوار /xɒr/

  2. دگردیسیِ واکه‌یِ پایانیِ /ɒ/ به /un/ در برساختنِ بنِ اسمی از بنِ حال:

    /æfsɒ/افسون /æfsun/

    /æfzɒ/افزون /æfzun/

    /ɒzmɒ/آزمون /ɒzmun/

    /nemɒ/نمون /nemun/

    /sɒ/سون /sun/

  3. دگردیسیِ کم و بیش بی‌قاعده در برساختنِ بنِ اسمی از ریشه‌یِ فعل:

    /ɒvix/آونگ /ɒvæng/

    /færhix/فرهنگ /færhæng/

    /bor/برین /borin/

    /mor/مرگ /mærg/

    /neʃæs/نشیمن /neʃimæn/

    /pær/پرواز /pærvɒz/

ب. کاربرد

  • به عنوانِ کنش:
    1. از راهِ اسم‌شدن:

      اگر آزمون /ɒzmun/ را یکی خورد زهر

      از آن خوردن‌ش درد و مرگ /mærg/ است بهر

      فردوسی (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

    2. با پس‌وندهایِ /-eʃ/، /-iʃ/، /-eʃt/ و /-eʃn/:

      مردِ سرهنگ از آن نمونشِ /nemuneʃ/ راست

      از سرِ خونِ آن صنم بر خاست

      نظامیِ گنجه‌ای (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

      دلی باید اندیشه را تیز و تند

      برینش /borineʃ/ نیاید زِ شمشیرِ کند

      نظامیِ گنجه‌ای (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

  • به عنوانِ اسمِ مکان، از راهِ اسم‌شدن: نشیمن /neʃimæn/
  • به عنوانِ صفتِ کنش‌پذیر:
    1. از راهِ صفت‌شدن: افزون /æfzun/، برین /borin/

      چون برید و داد او را یک برین

      هم‌چو شکّر خوردش و چون انگبین

      مولوی (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

    2. با پس‌وندِ /-æ/: نمونه /nemunæ/
  • به عنوانِ صفتِ کنش‌گرِ ساده:
    1. با پس‌وندِ /-ɒn/: آونگان /ɒvængɒn/
    2. از ویژگی‌هایِ زبانِ پارسی این‌ست که صفتِ کنش‌گرِ ساده می‌تواند در این هم‌نشانیِ پردازشی جایِ خود را به بنِ اسمی بدهد:

      گوشت‌خوار /guʃt-xɒr/، ظفرنمون /zæfær-nemun/

      این ساختارها را می‌توان حتّا با سازه‌هایِ دیگرِ جمله نیز به کار برد، مانندِ قیدِ روانی: روزافزون /ruz-æfzun/

دیدگاهتان را بنویسید